Saturday, May 20, 2006

کودکانه دربهار- دکترزری اصفهانی

کودکانه دربهار- دکترزری اصفهانی
اي سكوت كوچه هاي كودكي

آن پرنده اي كه رفت پرزنان ز شاخه هاي خشك نارون
باز گشته است
بام خانه را كه خالي از كبوتران عشق بود
باز لانه هاي تازه پرنموده اند
برگهاي شمعداني شكفته روي پنجره
از غبار روزهاي كهنه شسته است
كوزه هاي سبزه را
قطره هاي بارش سحر
آب داده اند
هفت سين ياد مان دستهاي مهربان مادرم
روي سفره
درسكوت قالي هزار نقش
منتظر به سال نو
گوش برعبور تيك تاك لحظه ها سپرده است

حوض كاشي از سروررقص ماهيان سرخ
غرق موج خنده هاست
من دوباره گام مي نهم
روي سنگفرش شسته حياط
ميروم به جستجوي آن پرستويي كه هربهار
دردرخت توت آشيانه داشت
باز آن بنفشه هاي خفته در نوازش نسيم
با ز عطر پيچك شكفته روي نرده ها
باز شوق بيقرار كودكانه در دلم
درميان كوچه هاي شهر كودكي دوان
ميروم به جستجوي سالهاي رفته
درعبور گامهايت اي بهار
هرگلي شكفت بوسه ميزنم
هرپرنده را سلام ميكنم
هر پرستويي كه خسته ميرسد زراه
دانه ميدهم

گرچه باد ميوزد هنوز
پشت پنجره
برف مي كشد بروي سال هاي رفته
پرده اي سپيد را
من هنوز هم
باتو در ميان روزهاي كودكي سفركنم
چست و چابك و ترانه خوان
همره تو باز هم ز كوچه باغ ها گذركنم
هرشكوفه هر پرنده هر درخت را
عاشقانه باز هم نظر كنم

0 comments: