Friday, May 05, 2006

دربرابر صدای تو دیواریست


دربرابر صدای تو دیواریست
مکعب سنگ ها
خاک و سیمان و شیشه و چوب
این سینه سرخ را میشناسی؟
بهار گذشته همسایه افرای من بود
امروز بالای درخت سرو نشسته است
تو به دیوار نگاه میکنی و عظمت سنگ ها
از شیشه و خاک مینویسی
از زیبایی مکعب ها و مخروط ها
من اما به صدای تو فکر میکنم
که درسنگ فر و میرود
بی آنکه پژواکش را کسی بشنود
درارتفاع دیوار گم میشود
چرا نمیتوانی مثل این سینه سرخ پرواز کنی؟
درشاخه های سرو همیشه جایی برای سرودن هست
و یا حتی درکوچه های خلوت بی عابر
بیا از این دیوار عبور کنیم
وصدایمان را به بلندترین شاخه ها بیاویزیم
تا دربهار همه پرنده ها دران لانه کنند

0 comments: